امیر خوشاوی مسافر ( درد )

امیر خوشاوی مسافر ( درد )


امیر خوشاوی مسافر ( درد )

متن دکلمه مسافر از امیر خوشاویAmir Khoshavi Hush امیر خوشاوی مسافرپاییز در راه استوَ منسر از پا نمی‌شِناسماز راه که برسداتراق که بکند و کوله‌بارِ زرد-نارنجی-قرمزش را زمین بی‌اندازددوباره شاعر خواهم شددوباره پوستِ چنارهایِ خیس را بو خواهم کرددوباره در کوچه‌باغ‌هایِ پیرِ کسالتکلاغ‌هایِ منفردِ انزوا را نظاره‌گر خواهم‌ شدوَ “فروغ” را به بَر خواهم کشیدپاییز ..

امیر خوشاوی هیس ( دکلمه )

امیر خوشاوی هیس ( دکلمه )


امیر خوشاوی هیس ( دکلمه )

متن دکلمه هیس از امیر خوشاویAmir Khoshavi Hush حسِ تجاوزشدگی و درد، جلویِ چشمِ دوربینِ گستاخعینِ “آخرین تانگو در پاریس”، اشنایدر، براندو، کره، سوراخ! حسِ فشارْ رویِ یه‌دختر که، بی‌پرده می‌گه چی شد و کی بود‌آبِ گل‌آلود شده‌ی “Me Too”، صداش و گم می‌کنه تو مِه‌دود حسِ یه آدم که شده سیبلِ، رمیِ جمراتْ عینهو ..